به گفته دکتر میثم شکری ساز در دنیای پیچیده و پویای بازاریابی امروز، تلاش برای درک بیشتر رفتار مشتریان و برقراری ارتباطات موثر تر با آن ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. بازاریابی عصبی به عنوان یک رویکرد نوآورانه و قدرتمند در عالم بازاریابی امروزه ظاهر شده است که با استفاده از اصول مربوط به مغز و اعصاب، تلاش می کند تا عواملی که در تصمیم گیری مشتریان نقش دارند را بهبود بخشیده و به کسب وکار ها این امکان را می دهد تا به نیاز های مشتریان، به بهترین نحو احسنت پاسخ دهند. در این محتوا، به بررسی عمقی تر بازاریابی عصبی و نقش آن در بهبود استراتژی های بازاریابی و تبلیغات می پردازیم. پس تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
تاریخچه بازاریابی عصبی
بازاریابی عصبی در دنیای تبلیغات و بازاریابی به تازگی شکل گرفته و تغییرات زیادی را در این حوزه به همراه داشته است. بر باور دکتر میثم شکری ساز مفهوم نورومارکتینگ در دههی ۲۰۰۰ به وجود آمد و ابتدا توسط شرکت هایی مانند Salesbrain و Brighthouse مطرح شد. این مفهوم با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته علوم عصبی، از جمله اسکنرهای MRI و EEG، به بررسی عملکرد مغز مصرف کنندگان در واکنش به تبلیغات و بازاریابی پرداخت. پژوهش های آکادمیک نیز در این زمینه به سرعت گسترش یافته و تاثیرات علوم عصبی بر تصمیم گیری مصرف کنندگان مورد بررسی قرار گرفته است. از آن زمان، نورومارکتینگ به عنوان یک رویکرد نوین و علمی در بازاریابی به تدریج شناخته شد. همچنین بهبود استراتژی های تبلیغاتی و بازاریابی، بسیاری از شرکت ها را تحت تاثیر قرار داده است.
تکنیک بازاریابی عصبی
طبق صحبت های دکتر میثم شکری ساز تکنیک بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ یک رویکرد نوین در عرصه بازاریابی است که از اصول و تکنولوژی های علوم عصب شناختی و علوم اعصاب برای درک و تجزیه و تحلیل عملکرد مغز انسان در واکنش به تبلیغات، محصولات و تجربیات مشتری استفاده می کند. این تکنیک به بازاریابان این امکان را می دهد که به طور عمیق تر و دقیق تری به رفتار و تصمیمات مصرف کنندگان نگاه کنند و استراتژی های بازاریابی خود را بهبود بخشند. در زیر، جزئیات بیشتری در مورد این تکنیک بازاریابی مطرح شده است:
استفاده از تصویربرداری مغزی: تصویربرداری مغز، یک تکنیک بازاریابی عصبی می باشد که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این تکنیک از دو نوع اصلی تصویربرداری مغزی به نام های FMRI و EEG استفاده می کند. این تکنیکها به محققان این امکان را میدهند که فعالیتهای مغزی را در زمان واقعی در مورد تبلیغات یا محصولات مشاهده کرده و تجزیه و تحلیل کنند.
ردگیری چشمی: از این تکنیک برای بررسی الگو حرکت چشم و تمرکز مشتریان در حوزه تبلیغات یا وب سایت ها استفاده می شود. دستگاه های ردگیری چشمی می توانند نشان دهند که مشتریان به کدام بخش ها یا جزئیات تبلیغات توجه بیشتری دارند. در نتیجه از طریق این تکنیک بازاریابی عصبی می توانیم متوجه شویم که کدام قسمت از فروشگاه برای مشتریان، جذابیت بیشتری خواهد داشت.
تحلیل عواطف: دکتر میثم شکری ساز اعتقاد دارد که برای درک بهتر نقش عواطف در تصمیم گیری مشتریان، تحلیل عواطف مشتری، صورت می گیرد. این تکنیک به شناسایی و ارزیابی احساسات و واکنش های مثبت یا منفی افراد نسبت تبلیغات و محصولات می پردازد.
بازیابی اطلاعات ناخودآگاه: مغز انسان دارای اطلاعات ناخودآگاهی است که می تواند بر تصمیم گیری های آگاهانه ما تاثیر بگذارد. تکنیک های بازاریابی عصبی سعی دارند تا به اطلاعات ناخودآگاه مغز دست پیدا کنند و از آن ها در استراتژی های بازاریابی استفاده کنند.
بازاریابی حسی: این تکنیک به حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و ذائقه) در تصمیم گیری مشتریان می پردازد. بازاریابان با بهره گیری از این تکنیک، سعی در ایجاد تجربه های حسی مثبت برای مشتریان دارند تا تاثیر بیشتری در خرید و وفاداری مشتریان داشته باشند.
تکنیک های بازاریابی عصبی به بازاریابان کمک می کند تا به صورت بهینه تری به نیاز ها و تمایلات مشتریان پاسخ دهند و استراتژی های خود را به نحوی طراحی کنند که مغز مشتریان را به سمت خرید و تصمیم گیری مثبت سوق دهند. این تکنیک ها به بازاریابان این امکان را می دهند که با توجه به تبلیغات و محصولات خود راهی دقیق تر و اثربخش تر انتخاب کنند.
مزایای بازاریابی عصبی
نورومارکتینگ مزایای بسیار زیادی برای کسب وکار ها و بازاریابان دارد. برخی از مهمترین مزایای بازاریابی عصبی به شرح زیر می باشد.
- درک عمیق تر از رفتار مصرف کننده: طبق نظر دکتر میثم شکری ساز بازاریابی عصبی به شما این امکان را می دهد تا به عمق رفتار مصرف کننده نفوذ کنید و از عوامل نهان که تصمیم گیری های مشتریان را متحول می کند، درک دقیق تری به دست آورید. این اطلاعات به شما کمک می کند تا تبلیغات، محصولات و خدمات خود را به گونه ای بهینه تر و جذاب تر طراحی کنید.
- بازخورد های مستقیم و عمیق از مشتریان: تکنیک های بازاریابی عصبی به شما این امکان را می دهند که به دقت نظرات و بازخورد های مشتریان را بررسی کنید. مغز مصرف کنندگان اغلب به صورت ناخودآگاه واکنش نشان می دهد، بنابراین این تکنیک ها به بازاریابان این امکان را می دهند تا بازخورد های صادقانه تر و واقعی تری از مشتریان دریافت کنند.
- بهینه سازی تبلیغات و استراتژی های بازاریابی: از طریق درک بهتر از نحوه عملکرد مغز مصرف کنندگان، می توانید تبلیغات و استراتژی های بازاریابی خود را بهبود بخشید. این امر به شما این امکان را می دهد تا پیام ها و تبلیغات خود را به گونه ای تنظیم کنید که بیشترین تاثیر را روی مشتریان داشته باشد.
- کاهش ریسک تصمیمات بازاریابی: تکنیک های بازاریابی عصبی به شما اطلاعات دقیق تری از تاثیرات تصمیمات بازاریابی می دهند. این اطلاعات به بازاریابان کمک می کند تا ریسک های مرتبط با تصمیمات بازاریابی خود را کاهش دهند.
- افزایش بهره وری تبلیغاتی: بازاریابی عصبی به شما این امکان را می دهد تا تبلیغات و منابع تبلیغاتی خود را به طور بهتری مدیریت کنید. در نتیجه شما بیشترین بهره را از بودجه تبلیغاتی خود خواهید برد و می توانید تبلیغاتی موثر تر ارائه دهید.
- تطابق با تغییرات بازار: با تحولات مداوم در عادات مصرف کنندگان، بازاریابی عصبی به شما این امکان را می دهد تا به سرعت واکنش نشان دهید و به تغییرات بازار و ترجیحات مشتریان پاسخ دهید.
- افزایش تاثیرگذاری و جلب توجه بیشتر: با استفاده از اصول نورومارکتینگ، می توانید تبلیغات و محتوا های خود را به گونه ای طراحی کنید که توجه مشتریان به خوبی جلب شود.
- رشد درآمد و فروش: نورومارکتینگ با بهبود استراتژی های بازاریابی، افزایش تعامل مشتریان و ارتقاء تجربه مشتری، به افزایش درآمد و فروش کمک می کند. این امر به معنای موفقیت و رشد کسب و کار شما می باشد.
این مطلب ادامه دارد…